۱۸ اسفند۲۲:۳۴
مرگ خاموش آقای نویسنده-امیر پروسنان
« آقای نویسنده هم یکی بود مثل همه.کسی که آخر شب ها سیگارش را می کشید و سرش گرم بود و گاهی چیزی می نوشت و می داد به این ور و آن ور که چاپ کنند و شندرغاز کف دستش بگذارند تا اموراتش بگذرد.اصلا هم کلاه کج به سبک نویسنده ها روی سرش نمی گذاشت و مدام توی کافه ها پرسه نمی زد...»
(بخشی از داستان مرگ خاموش آقای نویسنده.)/ص 101/